به قول دکتر شریعتی:
"دوست داشتن از عشق برتر است. "
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی.
اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال ها
بر آن اثر میگذارد
اما دوست داستن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست...
عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است. اگر دوری به طول انجامد ضعیف
می شود اگر تماس دوام یابد به ابتذال کشیده می شود و تنها با بیم و امید و تزلزل
و اضطراب و "دیدار و پرهیز" زنده و نیرومند می ماند.
اما دوست داشتن با این حالات ناآشناست . دنیایش دنیای دیگریست.
عشق جوششی یک جانبه ... بیگانگی و ناآشنایی پس از عشق –که درد کوچکی نیست- فراوان است.
دوست داشتن در روشنایی ریشه می بندد و ... همواره پس از آشنایی
پدید می آید...
در آغاز دو روح خطوط آشنایی را در سیما و نگاه یکدیگر می خوانند
و پس از " آشنا شدن " است که خودمانی می شوند. - دو روح, نه دو نفر......
که دونفر ممکن است با هم در عین رودربایستی ها احساس خودمانی بودن کنند
و این حالت بقدری ظریف و فراراست که به سادگی از زیر دست احساس و
فهم می گریزد و از این منزل است که ناگهان خودبخود دو همسفر بچشم می بینند
که به پهنه دشت بی کرانه مهربانی رسیده اند.
و آسمان صاف و بی لک دوست داشتن بر بالای سرشان خیمه گسترده است
و ...عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند و دوست داشتن
زیبایی های دلخواه را در "دوست" می بیند و می یابد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و
صمیمی بی انتها و مطلق.
عشق نیرویی است در عاشق که او را به معشوق می کشاند
و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست که دوست را به دوست می برد.
عشق تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن.
آتش دوست داشتن است که داغ نیست...
سرد نیست.. حرارت ندارد ..چرا که نیازمندی ندارد...
آتش عشق نیست ..آتش دوست داشتن است.....
نظر شما دوستان چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟